دوستی صمیمانه،ارج و احترام واقعی،واعتماد کامل از میان افراد بشر طرد شده است. رشک،سوظن،ترس،سردی،ظاهرسازی،نفرت و تقلب پیوسته در زیر پوشش یکسان و فریب آمیز ادب و نزاکت صراحت اغراق آمیز مدنیی که ما آن را مرهون تنویر و رهبری این عصر هستیم پنهان شده است.بگذارید علم وهنر مدعی سهمی باشند که در این کار سلامت بخش داشته اند ...
روزمرگی با مرگ
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...
-
ابوالقاسم عارف قزوینی در سال 1261 خورشیدی (1259 به روایت دیگر) در قزوین زاده شد. صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و...
-
مادر یادها ، دلبر دلبران ای تو همۀ خوشی های من ، ای تو همۀ فریضه های من بیاد بیاور دلاویزی نوازشها را گرمی دستها را و لطف شبان من هنر بی...
-
“نمیدانم. اما چه درهم پیچ و گره خورده است درونم، و چه زوزه های خوار شده ای را می شنوم، و چه نا توانمندی غریب و کشنده ای حس می ...