۱۳۹۰/۲/۹

سی مرغ و سیمرغ

سی مرغ در پیشگاه سیمرغ

باز گفتند آن گروه سوخته
جان ما وآتش افروخته

کی شود پروانه از آتش نفور
زانک او را هست در آتش حضور

گرچه ما را دست ندهد وصل یار
سوختن ما را دهد دست، اینت کار

گر رسیدن سوی آن دلخواه نیست
پاک پرسیدن جز اینها راه نیست


فرید الدین عطار -- مقامات طیور -- سرانجام ملاقات با سیمرغ

وادی دوم: عشق

وادی دوم:  وادی عشق

بعد از این وادی عشق آمد پدید
غرق آتش شد کسی کانجا رسید

کس درین وادی بجز آتش مباد
وانک آتش نیست عیشش خوش مباد

تا نسوزد خویش را یکبارگی
کی تواند رست از غم خوارگی

عشق اینجا آتشست و عقل دود
عشق کامد درگریزد عقل زود

عقل در سودای عشق استاد نیست
عشق کار عقل مادرزاد نیست

عطار  - منطق الطیر  -  مقامات الطیور - وادی دوم: عشق

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...