۱۳۹۲/۵/۴

مهدی اخوان ثالث

آخرین گفتگوی اخوان ثالث


آنچه در پی می آید بخشی از آخرین مصاحبه مهدی اخوان ثالث با عنوان «آخرین گفتگو» است که در کتاب «صدای حیرت بیدار» صفحه  493 منتشر شده است:

         بعضی از اینها هم البته از عزیزان خودمان هستند مثل دکتر اسماعیل خوئی و نعمت آزرم و همین طور چند شاعر خوب دیگرهم دیدم. و من خیلی دلم می خواهد اجازه ای بیابم از دولت جمهوری اسلامی، از آقای خامنه ای که اهل ذوق و فضل هستند، مرد فاضل و با شرفی هستند، من دلم می خواهد اگر بشود و راه باشد از عطوفت اسلامی ایشان بهره ای بردارم. بعضی از شعرای آن طرف، آدمهای خوبی هستند. آدمهای با شرفی هستند، من تضمین می کنم شرافت و پاکدامنی و صداقت و صمیمیت آن چند نفری که می شناسم.

        حالا یک وقتی آمده اند یک چیزی گفته اند. فرض کن کرکری هم خوانده اند، اما نمی گویم پشیمان مطلق ناجور، بلکه یحتمل حالا در جو غربت و چه و چه ها، بعید نیست که بسیاری از راه را با ندامت گونه ای در ذهن برگشته اند، بسیاری جزمها را توخالی یافته اند و از این قبیل حرفها و حیف هم هستند، از جمله مثلا" من به اسماعیل خوئی گفتم (و اخوان به لهجۀ خراسانی می گوید) مِتِنی (میتونی) دکارت درس بدی، گفت مِتِنُم (میتونم)، گفتم متنی کانت درس بدی، گفت ها، گفتم متنی کییرکگور درس بدی، گفت ها، گفتم متنی ژان پل سارتر درس بدی، گفت ها، و بعد هم دعوتنامه ای نشان داد که از امریکا برایش آمده بود که شش ماه برود آنجا به انگلیسی با عنوان استاد مهمان و...، درس بدهد، چقدرهم پول بگیرد. پولی که یکی دو سال خرجش را تکافو می کرد.

          گفتم پس چرا به بچه های تهران، به بچه های ایران درس نمیدی؟ به بچه های امریکا درس میدی که چی؟ البته درس بده به هر زبانی که می توانی و هرجا، جایش بود، ولی چرا در ایران و به فارسی نه؟ ایران هم حق دارد، بله؟ اگر بخواهی من می روم رو می اندازم پیش آقای خامنه ای، من برای خودم رو نینداخته ام برای تو و امثال تو می روم رو می اندازم. عطوفت اسلامی هم سابقه دارد، سعۀ صدر به همچنین، احتمالا" در اینها هست، والبته که هست، من جناب خامنه ای را از دیرباز می شناسم، آدم درست و سلیمی است. من دربارۀ او یک کلمه ناجور هم حتا از مخالفش نشنیده ام. الان هم الحمدلله در اوج است. رهبر مسلمین جهان است. من می روم پیش ایشان که روبیندازم. به شرطی که شماها برگردید و در مملکت خودتان خدمت کنید. گفت تو بر من حق ولایت داری البته. به شرطی که بیایم و بتوانم برگردم مثل بسیاری دیگر. گفتم به چشم، این را هم می گویم. و فکر می کنم پیش آقای خامنه ای آن قدر، قدر و اعتبار داشته ام که یحتمل رویم را زمین نیندازد.

شناس نامه کامل کتاب: «گفتگو ها؛ صدای حیرت بیدار» / مهدی اخوان ثالث (م.امید) / زیر نظر مرتضی کاخی / چاپ دوم / تهران / انتشارات زمستان / پاییز 1382

مهدي اخوان ثالث



!بگير فطره ام، اما مخور برادر جان

!كه من در اين رمضان قوت غالبم غم 

۱۳۹۲/۴/۲۶

سريال هاي شبانه

روزي امده بودي
كه من تمام نشاني هارا نوشتم
باخط بد نوشتم
و تو تمام خانه ها را گم كردي
به من نگفتي
همسايه ها گفتند
دير امدي
پنجره بوي رطوبت داشت
به من نگفتي
كه بيرون از خانه باران است

تتابع اضافت

من خاك كف پاي سگ كوي همانم
كو خاك كف پاي سگ كوي تو باشد


روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...