۱۳۸۷/۱۱/۲۸

آرامش دوباره


طوفان که فرو نشست،
ابرهای پر غریو که پراکند
و نخستین پرتو خورشید که باز تابید بر زمین
که هنوز از باران خیس است،
همه چیز بوی زندگی می‌گیرد.

 از پس آغازی و رشدی دوباره
هر علف و هر بوته تنفس آغاز می‌کند؛
هوا تازه و پاکیزه می‌شود،
شاخه‌های درختان سر برمی‌آورد،
گیسوان ژولیده دوباره آراسته می‌شود
و آرامش دوباره باز می‌گردد.
همان آرامش پیش از توفان
که همانندی ندارد در هیچ چیز.

احمد شاملو

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...