۱۳۹۵/۲/۱۶

وارتان سالاخانیان

وارتان سخن نگفت


هیجدهم اردیبهشت ماه مصادف است با سالگشت کشته شدن «وارتان سالاخانیان». آزاد مردی ارمنی‌الاصل که در باورمندی‌ش به عدالت اجتماعی و عشقی که به مردم داشت، شکننده‌ترین شکنجه‌ها را تاب آورد و نشکست.

احمد شاملو پس از کودتای ۲۸ مرداد وقتی که در زندان بود با وارتان سالاخانیان آشنا شد. وارتان در آن زمان شکنجه‌هایی جهنمی را تحمل کرده بود. و بعدها یکی دیگر از اعضای حزب توده از او نام برد. وارتان دوباره تحت شکنجه قرار گرفت. ولی لب از لب نگشود تا جانش از جسمش پرواز کرد.

صحنه های شکنجه های وارطان را يکی از شکنجه گران بعدها اين طور توصيف کرد:
انگشت سبابه ی وارطان را گرفتم و به عقب فشار دادم . وارطان گفت می شکند . من باز هم فشار دادم . لعنتی,حرف نمی‌زد . وارطان گفت : می شکند با تمام نيرويم فشار دادم . صورت وارطان مثل سنگ بود . لب از لب باز نمی‌کرد . باز هم فشار دادم . وارطان گفت : می شکند . خشمگين شدم . مرا مسخره می‌کرد . باز هم فشار دادم . صدايی برخاست . وارطان گفت که ديدی گفتم می ش کند. نگاه کردم انگشت شکسته بود . وارطان به من پوز خند می‌زد".
واراطان در ١١ ارديبهشت ( روز جهانی کارگر ) در زندان ، روی در سلول رنگ گرفت و به شادی پرداخت و بوسيله شکنجه گران فورا به شکنجه گاه برده شد و چنان مورد شکنجه قرار گرفت که ٢۴ ساعت بيهوش بود.

شعر وارتان یکی از بهترین اشعار احمد شاملو است که برای فرار از سانسور با نام؛ مرگ نازلی در مجموعه شعر؛ هوای تازه به چاپ رسید. احمد شاملو در پانویس شعر نوشته است:

وارتان سالاخانیان پس از کودتای ۲۸ مرداد گرفتار شد. زیر شکنجه‌های ددمنشانه‌ئی بقتل رسید و برای ایز گم کردن جنازه‌اش را به رودخانه جاجرود افکندند.

و اینک شعر:

ـ "وارتان"! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
 در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.
 دست از گمان بدار!
 با مرگ نحس پنجه میفکن!
 بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار. . . »

 "وارتان" سخن نگفت.
 سرافراز
 دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت. . .

 « ـ "وارتان"! سخن بگو!
 مرغ سکوت، جوجۀ مرگی فجیع را
 در آشیان به بیضه نشسته است

 "وارتان" سخن نگفت.
 چو خورشید
 از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت. . .


 "وارتان" سخن نگفت
 "وارتان" ستاره بود
 یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت. . .

 "وارتان" سخن نگفت
 "وارتان" بنفشه بود
 گل داد و
 مژده داد: «زمستان شکستو
 رفت. . .


توصیه میکنم حتما شعر وارتان را با صدای شاعر اینجا بشنوید.
وارتان در ویکی پدیا.

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...