چونکه شد خورشید و مارا کرد داغ
چاره نبود بر مقامش از چراغ
چونکه گل بگذشت و گلشن شد خراب
بوی گل را از که جوئیم از گلاب
مولانا
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...