“نمیدانم. اما چه درهم پیچ و گره خورده است درونم، و چه زوزه های خوار شده ای
را می شنوم، و چه نا توانمندی غریب و کشنده ای حس می کنم از بابت آنچه عقل
نامیده می شود”
― محمود دولتآبادی, سُـلوک
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...