روزگاری است که محروم شدم از ستمش
یاد آن روز که خون در جگر ما می کرد
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...