۱۳۹۰/۲/۲۳

حکمت حکمت چیست؟

اما اگرحکمت موجب آن نشود که به زیبایی عشق بورزیم و زیبایی بهتری خلق کنیم 
به چه درد میخورد؟جایی خواندم؛ هنر بی دانش درویش است
 اما دانش بی هنر به دد منشی می انجامد.
حکمت هم مثل بسیاری دیگر تنها وسیله است.
حتی فلسفۀ الهی نیز وسیله است.

 فلسفه ای که ازعشق نگوید شایستۀ انسان نیست.


ویل دورانت - لذات فلسفه

اختلاف ادیان در مثنوی

حکمهای هر یکی نوع دگر
این خلاف آن زپایان تا به سر

در یکی راه ریاضت را و جوع
رکن توبه کرده و شرط رجوع

در یکی گفته ریاضت سود نیست
اندر این ره مخلصی جز جود نیست

در یکی گفته که واجب خدمت است
ورنه اندیشۀ تو کل تهمت است

در یکی گفته که امرو نهی هاست
بهر کردن نیست شرح عجز ماست

مرد باش و سخرۀ مردان مشو
رو سر خود گیرو سرگردان مشو

اینهمه آغاز ما آخر یکی است
هرکه او دو بیند احول مردکی است

هریکی قولی است ضد همدگر
چون یکی باشد بگو قند و شکر

در معانی اختلاف و در صور
روز و شب بین خارو گل سنگ و گهر

تا ز زهرو از شکر در نگذری
کی تو از گلزار وحدت بو بری

وحدت اندر وحدت است این مثنوی
از سمک رو تا سماک ای معنوی
.....

پ ن: برای خودم متن قرایی نوشته بودم اندر شرح این شعر مولانا!! مثلاً خواستم توضیحی بدهم. یکی دوبار نوشتم و دوباره تغییر دادم و سرآخر دیدم همانکه خودش گفته هم کامل است هم مختصر و هم کافی.(شما برو شرح واسه خودت بنویس نمیخواد واسه مثنوی بنویسی)  در آخر دیدم تنها پررنگ کردن یکی دوبیت هم کافی است. 


روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...