چهارشنبه بیست و چهارم اسفند نود
یه تعلق خاطر خاصی پیدا کردم به پوست
پوست!
حالا هرچیزی... مثل همین در مثلن...البته بهتره بگم: مخصوصا در!
درهای پوست پوست تنها که مثل یه
ادمیزاد تنهایی و انزواشون دیده میشه...
شاید بد نباشه اشاره امشب یارو همینجا
و زیر همین در پوست پوست بنویسم که همین الان بدستم رسید... یار میگه:
ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی
جهان و هرچه دروهست صورتند و تو جانی
یازده روز دیگه...