۱۳۹۹/۳/۱

رفیق بی‌کلک


یک نفر می‌تونه بدترین آدم روی زمین باشه، حتی به خودش لطمه بزنه ولی رفیق خوبی باشه.
برای رفاقت باید وقت گذاشت. مثل فرش دست‌باف، هرچی بیشتر خاک می‌خوره بهتر میشه.
هیچ‌کس نمی‌تونه ما رو بخاطر بی‌پولی یا زشتی یا حتی نداشتن سواد عالی بازخواست بکنه. 
ولی دیگران حق دارن اگر سوال کنن: بعد از این همه سال چرا یه رفیق نداری باهاش درددل کنی؟
شاید لازم باشه قبل از اینکه دیگران از ما سوال کنن، این سوال رو از خودمون بپرسیم.

یاد شعر مارگوت بیگل افتادم:


پیش از آنکه به تنهایی خود پناه برم
از دیگران شکوه آواز می کنم
فریاد می کشم که ترکم گفتند!

چرا از خود نمی پرسم:
کسی را دارم
که احساسم را
اندیشه و رویایم را
زندگی ام را با او قسمت کنم؟

آغاز جدا سری شاید از دیگران نبود








روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...