قسمت عمدۀ ناراحتی های ما مخلوق خود ما هستند. وما می توانستیم از آنها، تقریباً از همۀ آنها، با توسل به آن ارزش ساده و متحدالشکل و انفرادی زندگی، که طبیعت تجویز کرده است، احتراز جوییم. اگر طبیعت سالم بودن را برای بشر معین کرد، من می توانم بجرأت بگویم که حالت تعمق و به فکر فرورفتن حالتی بر خلاف طبیعت است،و بشر متفکر حیوانی فاسد شده است. ما وقتی وضع جسمانی خوب وحشیان را در نظر می گیریم و متوجه می شویم که آنها بجز زخم وکهولت،دچار تقریباً هیچ ناراحتی دیگری نمی شوند، به این اعتقاد وسوسه می شویم که بررسی تاریخ جامعۀ مدنی در حکم بازگو کردن سرگذشت بیماری بشر است. تفکرات تنهایی - اثر ژان ژاک روسو
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
روزمرگی با مرگ
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...
-
ابوالقاسم عارف قزوینی در سال 1261 خورشیدی (1259 به روایت دیگر) در قزوین زاده شد. صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و...
-
مادر یادها ، دلبر دلبران ای تو همۀ خوشی های من ، ای تو همۀ فریضه های من بیاد بیاور دلاویزی نوازشها را گرمی دستها را و لطف شبان من هنر بی...
-
“نمیدانم. اما چه درهم پیچ و گره خورده است درونم، و چه زوزه های خوار شده ای را می شنوم، و چه نا توانمندی غریب و کشنده ای حس می ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر