۱۳۹۰/۲/۲۸

خیام خنیاگر خیال انگیز

برمن
قلم قضا
چو بی من رانند
پس نیک و بدش
زمن چرا
می دانند؟
دی
بی من و
امروز چو دی
بی من و تو
فردا
به چه حجتم
به داور
خوانند


هیچ نظری موجود نیست:

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...