تکنیک‌های روایی جویس


جیمز جویس یکی از پیشگامان مدرنیسم ادبی بود و تکنیک‌های روایی‌اش به طور گسترده‌ای به سبب نوآوری و پیچیدگی تحسین شده‌اند. در اینجا به برخی از مهم‌ترین تکنیک‌های روایی که جویس در آثارش استفاده کرده، اشاره می‌کنیم:

۱. جریان سیال ذهن (Stream of Consciousness)

جویس این تکنیک را به اوج خود رساند، به ویژه در "اولیس" (Ulysses). این روش تلاش می‌کند تا افکار و احساسات شخصیت‌ها را به صورت بی‌وقفه و بدون هیچ انتقال منطقی یا زمانی مستقیم به صورتی که در ذهن رخ می‌دهند، بازتاب دهد.

۲. بازی با زبان (Linguistic Experimentation)

جویس به شدت با زبان بازی می‌کرد، به خصوص در "بیداری فینگنز" (Finnegans Wake). او کلمات جدید می‌ساخت، از پورتمانتو (ترکیب کلمات) استفاده می‌کرد، و تکنیک‌های زبانی را به کار می‌برد که چالش‌برانگیز و گاهی نامفهوم بودند.

۳. ساختار غیرخطی (Non-linear Structure)

در "اولیس"، جویس از ساختارهای زمانی و روایی غیرخطی استفاده می‌کند. داستان در طول یک روز اتفاق می‌افتد اما با استفاده از فلش‌بک‌ها، تداعی معانی، و تکنیک‌های دیگر، زمان به صورت پیچیده‌ای بافته می‌شود.

۴. استفاده از موتیف‌ها و استعاره‌ها (Motifs and Metaphors)

جویس به‌کارگیری موتیف‌ها و استعاره‌ها را برای ایجاد لایه‌های معنایی عمیق در آثارش مورد استفاده قرار می‌دهد. به عنوان مثال، در "اولیس"، هر فصل به نحوی با یک اپیزود از اودیسه هومر مرتبط است.

۵. تکنیک‌های پیچیده روایی (Complex Narrative Techniques)

Parody: جویس اغلب از پارودی استفاده می‌کرد، به ویژه در فصل‌های خاصی از "اولیس" که سبک‌های مختلف ادبی را به چالش می‌کشد.

Interior Monologue: روشی برای نشان دادن افکار شخصیت‌ها بدون واسطه راوی، که گاهی با جریان سیال ذهن مرتبط است اما بیشتر ساختار یافته است.

Free Indirect Discourse: ترکیبی از دیدگاه راوی و شخصیت که به نویسنده اجازه می‌دهد تا به طور مستقیم اما بدون ذکر صریح، افکار شخصیت را بیان کند.

۶. استفاده از مایه‌های بین‌المللی و فرهنگ‌های مختلف:

جویس در "بیداری فینگنز" از زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف برای ایجاد یک بافت زبانی و فرهنگی پیچیده استفاده می‌کند که نمایانگر یک نوع وحدت جهانی است.

۷. تکنیک‌های موسیقایی و ریتمیک:

جویس در آثار خود، به ویژه در "بیداری فینگنز"، به ریتم، آهنگ و تکرار کلمات توجه ویژه‌ای داشت، که این رویکرد یک نوع شعرگونگی و موسیقی زبانی را به متن می‌افزاید.

این تکنیک‌های روایی جویس نه تنها تحولی در ادبیات بودند، بلکه به نویسندگان بعدی الهام بخشیدند تا مرزهای هنر روایت را به چالش بکشند و بازتعریف کنند.


جیمز جویس


هوش مصنوعی و چالش ترجمهٔ رمان اولیس

استفاده از هوش مصنوعی خیلی سریع داره توسعه پیدا میکنه. با OpenAI شروع شد و هر روز مدل جدیدی از این مدل زبانی معرفی میشه. قراره نقش مهمی در زندگی آینده داشته باشه، در حدی که حتی باعث نگرانی عده‌ای از کندذهنی! نسل‌های آینده شده. اما چیزی که معلومه زندگی بشر در آینده راحت‌تر خواهد شد. 

ولی فعلا، حداقل برای ما که در ساخت این مدل زبانی نقش مؤثری نداشتیم، از این ابزار برای پاسخ به سوالاتمون استفاده می‌کنیم. 

من از chatGPT  پرسیدم؛ 

چرا ترجمه «اولیس» به فارسی تا این حد دشوار است که کمتر کسی جرات دست زدن به آن را داشته؟ 

قبلا از جواب ChatGPT لازمه بگم؛ جز ترجمه استاد مهدی سحابی که تاکنون مجوز انتشار نگرفته و کسی نمیداند چرا؟! و ترجمه خانم اکرم پدارم نیا که اخیرا در خارج از کشور منتشر شده و ـ خوشبختانه ـ برای خوانندگان داخل ایران رایگان است.

فقط دو ترجمه! برای اثری در این سطح که در اغلب فهرست‌ها به عنوان بزرگترین رمان تاریخ ادبیات جهان! معرفی شده و در صدر لیست برترین‌ها قرار دارد، این تعداد ترجمه به هیچ وجه کافی نیست. حتی اگر هر دو را رسما منتشر شده قبول کنیم.



در نهایت این پاسخ ChatGPT به سوال من :

جریان آگاهی و تفکر پیش کلامی: هسته تکنیک جریان آگاهی بر مرحله پیش کلامی فکر متمرکز است که فاقد ساختار منطقی است. انتقال این به روشی که هنوز در زبان مقصد قابل خواندن و منسجم باشد دشوار است. ترجمه این فرآیند فکری آشفته و بدون ساختار به زبانی دیگر می تواند چالش برانگیز باشد.

جملات طولانی و پیچیده: رمان دارای جملات بسیار طولانی است، با یکی از مونولوگ های داخلی بلوم که شامل ۴۰ صفحه است، با علائم نگارشی بسیار کمی. تکرار اثر این جملات طولانی و پیچیده، در عین حال که آنها را به زبان فارسی خوانا و قابل فهم می کند، کار دشواری است.

نقاط ظریف فرهنگی و زبانی: استفاده از چندین زبان، فلسفه های مختلف و ارجاع به اساطیر یونانی در «اولیس»، ترجمه را با چالش مواجه می کند. مترجمان باید در شناسایی این مراجع و یافتن راه‌هایی برای بیان آن‌ها به نحوی که با خواننده فارسی طنین‌انداز شود، ماهر باشند.

عدم معادل مستقیم: استفاده از زبان عامیانه و دستور زبان نامتعارف یافتن معادل های مستقیم در زبان فارسی را دشوار می کند. مترجم باید سعی کند بین نیاز به وفاداری به متن مبدأ و نیاز به ترجمه خوانا و طبیعی تعادل برقرار کند.

حفظ سبک و ریتم اصلی: «اولیس» سبک، ریتم و لحن منحصر به فردی دارد. یک مترجم باید سعی کند آن کیفیت منحصر به فرد را حفظ کند و در عین حال آن را برای خواننده قابل دسترس کند.

ترجمه «اولیس» مستلزم درک دقیق متن اصلی، دانش عمیق انگلیسی و فارسی و توانایی درک ماهیت سبک نوآورانه جویس است.

رمان «اولیس» نوشته جیمز جویس یک رمان جریان آگاهی است که جزئیات اعمال، افکار، احساسات، ادراکات، خاطرات و تداعی های ذهنی دو شخصیت لئوپولد بلوم و استفان ددالوس را در یک دوره ۲۴ ساعته در ۱۴ ژوئن ارائه می دهد. ۱۹۰۴، در دوبلین، ایرلند.

برخی از جنبه های کلیدی «اولیس»:

جریان آگاهی: رمان نمونه بارز تکنیک جریان آگاهی است که جریانی مداوم از افکار و احساسات را ارائه می دهد. تلاش می‌کند تا سطح هوشیاری پیش‌کلامی را به تصویر بکشد، فراتر از افکار منطقی و سازمان‌ یافته.

تک گویی داخلی: این رمان به طور گسترده از مونولوگ داخلی برای نمایش تجربیات درونی شخصیت ها استفاده می کند. این شامل مونولوگ داخلی مستقیم، جایی که نویسنده به ظاهر غایب است، و مونولوگ داخلی غیرمستقیم، که در آن نویسنده خواننده را از طریق افکار شخصیت راهنمایی می کند. مونولوگ داخلی در «اولیس» اغلب دارای نحو شکسته، فقدان نقطه گذاری و جملات تکه تکه است.

ساختار غیر متعارف: «اولیس» به دلیل ساختار غیرمتعارف خود، از جمله جابجایی در زمان، انتقال ناگهانی و تغییر راویان شناخته شده است. این رمان همچنین شامل یک مونولوگ داخلی ۴۰ صفحه ای از بلوم با تنها یک علامت نگارشی است.

سمبولیسم و ​​اساطیر: رمان به شدت از *اودیسه* هومر و اساطیر یونانی نشأت می گیرد و از نمادها و استعاره ها در سراسر متن استفاده می کند.

رد هنجارهای اجتماعی: شخصیت های فیلم *اولیس* اغلب به عنوان طردشدگان و طردشدگان جامعه معاصر به تصویر کشیده می شوند. جیمز جویس را هنرمندی سرکش و مخالف جامعه، زمان و تمدن خود می دانستند.

استفاده از چند زبان: جویس در نوشتن این رمان از هجده زبان مختلف و فلسفه های مختلف، به ویژه اساطیر یونانی استفاده کرده است.

در آخر از ChatGPT پرسیدم: چه تصویری که از جیمز جویس در ذهن دارد؟ معمولا از تصاویر موجود استفاده میکنه و یک کار گرافیکی تحویل میده. 

این عکس، یا بهتره بگم نقاشی عکس رو ارائه داد.

جیمز جویس از نگاه هوش ChatGPT


چشم انداز دلفت

 "مارسل پروست" خالق بلندترین رمان جهان  "در جست وجوی زمان از دست رفته" ؛ داستانی که مجلدات آن از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۷ طی ۱۴ سال در فرانسه منتشر شد و در همان روزها این اثر را شاهکاری بی مثال و بسیاری آن را بزرگ‌ترین رمان قرن یا تاریخ نامیدند. پروست در این رمان به شرح تجربیات راوی (که در طول رمان نامش ذکر نمی شود) از کودکی تا بزرگسالی می پردازد و روایت‌های مواجهه و فراگیری هنر، حضور در اجتماع و دلباختگی‌اش را نقل می کند.
پروست در مجلد "اسیر" از این رمان به تاثیر تابلوی "چشم انداز دلفت" بر "برگوت" یکی از شخصیت های رمان اشاره می کند. برگوت مقاله ای در خصوص این تابلوی "ورمیر" می خواند و برای دیدن این اثر که برای نمایشِ موقت از لاهه به پاریس آورده شده، به نمایشگاه آثار نقاشان هلندی می رود و در حالی که به رنگ درخشان زرد تابلو خیره مانده با خود می گوید: 

«...من باید این طور می نوشتم. کتاب های اخیرم خشک اند، باید چند دست رنگ می زدم،  باید جمله را به خودیِ خود زیبا و ارزشمند می کردم، مثل این دیوار زرد...»


ورمیر نقاشِ مورد علاقه ی مارسل پروست بود. پروست این نقاشی را بزرگ ترین نقاشی جهان می داند و در کتاب جستجوی زمان از دست رفته ستایش فراوانی از این اثر می کند. و در مورد این اثر می نویسد:

( بعد از آنکه چشم انداز دلفت را در موزه لاهه دیدم، دیگر اطمینان دارم که این زیباترین تابلو دنیاست. در طرف خانه سوان، به هر ترتیبی بود سوان را در حال پژوهشی درباره ورمیر نشان دادم.)

 "چشم‌انداز دلفت" اثری از "یوهانس ورمیر" نقاش هلندی است که بین سال‌های ۱۶۶۰ تا ۱۶۶۱ میلادی کشیده شده‌است. این نقاشی از زادگاه هنرمند در زمره آثار مشهور اوست.



در انتظار ترجمهٔ استاد منوچهر بدیعی از رمان«اولیس» که امیدوارم هر چه زودتر اجازه نشر بگیرد.

سرآغاز

تکنیک‌های روایی جویس

جیمز جویس یکی از پیشگامان مدرنیسم ادبی بود و تکنیک‌های روایی‌اش به طور گسترده‌ای به سبب نوآوری و پیچیدگی تحسین شده‌اند. در اینجا به برخی ا...