واژه «ووکیسم» رو اولین بار در توییتر از ایلان ماسک شنیدم.
ایلان ماسک نظرات بسیار انتقادی نسبت به ووکیسم داره. او ووکیسم را به عنوان یک "ویروس ذهنی" توصیف کرده و به شدت با آن مخالف است. در برخی از مصاحبهها و پستهایش در شبکههای اجتماعی، ماسک به طور خاص به مواردی مانند تأثیر ووکیسم بر فرزندانش اشاره کرده است، جایی که ادعا میکند پسرش تحت تأثیر این ایدئولوژی تغییر جنسیت داده و از این بابت بسیار ناراحت و خشمگین است.
او همچنین در مورد حضور این ایدئولوژی در بازیهای ویدیویی و سایر رسانههای سرگرمی انتقاد کرده و معتقد است که ووکیسم میتواند به هنر و سرگرمی ضربه بزند. ماسک از اصطلاحاتی مانند "ویروس ووک" استفاده کرده تا نشان دهد چقدر این موضوع را جدی و مخرب میداند.
با خوندن نظرات ایلان ماسک کنجکاو شدم این واژه چه معنی داره؟
ووکیسم (Wokism) از واژه انگلیسی "woke" به معنای "بیدار" یا "هشیار" مشتق شده است و به معنای آگاهی و هشیاری نسبت به مسائل اجتماعی، به خصوص مسائل مربوط به عدالت نژادی، جنسیتی، و اجتماعی است. این اصطلاح از فرهنگ سیاهپوستان آمریکایی نشأت گرفته و در سالهای اخیر به یک جنبش فرهنگی و سیاسی تبدیل شده که بر اهمیت آگاهی از نژادپرستی، سکسیسم، همجنسگراهراسی، و سایر اشکال تبعیض تأکید دارد.
ایدههای ظاهرا زیبای ووکیسم:
آگاهی از تبعیضهای سیستماتیک و به رسمیت شناختن و مبارزه با نابرابریهای نهادینه شده.
تشویق به مشارکت در جنبشهای اجتماعی برای اصلاحات فرهنگی و قانونی.
این جنبش به نقد فرهنگ، رسانه، آموزش، و دیگر نهادهای اجتماعی میپردازد که ممکن است به تداوم نابرابریها کمک کنند.
ووکیسم بر حمایت از گروههای اقلیت و حاشیهنشین، از جمله سیاهپوستان، زنان، افراد LGBTQ+, و دیگر جوامع محروم تأکید دارد.
ایدههای ظاهرا زیبای ووکیسم:
آگاهی از تبعیضهای سیستماتیک و به رسمیت شناختن و مبارزه با نابرابریهای نهادینه شده.
تشویق به مشارکت در جنبشهای اجتماعی برای اصلاحات فرهنگی و قانونی.
این جنبش به نقد فرهنگ، رسانه، آموزش، و دیگر نهادهای اجتماعی میپردازد که ممکن است به تداوم نابرابریها کمک کنند.
ووکیسم بر حمایت از گروههای اقلیت و حاشیهنشین، از جمله سیاهپوستان، زنان، افراد LGBTQ+, و دیگر جوامع محروم تأکید دارد.
با این حال، واژه "ووک" به خصوص در برخی محافل، ممکن است به عنوان یک اصطلاح تحقیرآمیز استفاده شود، جایی که به عنوان نشانهای از افراط در حساسیتهای سیاسی و اجتماعی یا به عنوان یک نوع "ادبیات صحیح سیاسی" بیش از حد دیده شود.
اما ووکیسم در بسیاری از موارد با گرایشهای چپگرایانه (یا پیشرو، progressive) در سیاست مرتبط است، اما این رابطه پیچیده و چند وجهی است.
چند نکته کلیدی در مورد این رابطه:
همپوشانی ایدئولوژیک: ووکیسم به شدت با مفاهیمی مانند برابری، عدالت اجتماعی، و مبارزه با تبعیضهای سیستماتیک مرتبط است، که همه اینها عناصر کلیدی در بسیاری از ایدئولوژیهای چپگرایانه هستند. به همین دلیل، بسیاری از افراد ووک را به عنوان بخشی از چپ نوین (new left) یا چپ پیشرو میبینند.
فعالیت سیاسی: افراد و گروههای ووک اغلب در فعالیتهای سیاسی شرکت میکنند که با چپگرایان به اشتراک گذاشته میشود، مانند مبارزه برای حقوق کارگران، عدالت نژادی، حقوق بشر، و حفاظت از محیط زیست.
تنوع درون چپ: چپ سیاسی خود یک طیف گسترده است، از سوسیالیستها تا آنارشیستها و لیبرالهای پیشرو. ووکیسم ممکن است با بخشهای مختلف این طیف همپوشانی داشته باشد برخی از چپگرایان ممکن است ووکیسم را بیش از حد متمرکز بر مسائل فرهنگی و نه اقتصادی ببینند، در حالی که دیگران آن را به عنوان یک جنبش ضروری برای آگاهیبخشی در مورد تبعیضهای اجتماعی میدانند.
ایدههای ووکیسم در شعار زیبا هستن. ولی چپگرایی پنهان در ووکیسم قسمت خطرناک ماجراست. استفاده از این شعارها برای نفوذ در اندیشه مردم قسمت تاریک ماجراست.به طور خلاصه، رابطه بین ووکیسم و چپ یک تعامل پیچیده است که بر اساس نقاط اشتراک در اهداف و ارزشها شکل گرفته، اما همچنین شامل تفاوتها و گاهی مخالفتهای داخلی است.
همپوشانی ایدئولوژیک: ووکیسم به شدت با مفاهیمی مانند برابری، عدالت اجتماعی، و مبارزه با تبعیضهای سیستماتیک مرتبط است، که همه اینها عناصر کلیدی در بسیاری از ایدئولوژیهای چپگرایانه هستند. به همین دلیل، بسیاری از افراد ووک را به عنوان بخشی از چپ نوین (new left) یا چپ پیشرو میبینند.
فعالیت سیاسی: افراد و گروههای ووک اغلب در فعالیتهای سیاسی شرکت میکنند که با چپگرایان به اشتراک گذاشته میشود، مانند مبارزه برای حقوق کارگران، عدالت نژادی، حقوق بشر، و حفاظت از محیط زیست.
تنوع درون چپ: چپ سیاسی خود یک طیف گسترده است، از سوسیالیستها تا آنارشیستها و لیبرالهای پیشرو. ووکیسم ممکن است با بخشهای مختلف این طیف همپوشانی داشته باشد برخی از چپگرایان ممکن است ووکیسم را بیش از حد متمرکز بر مسائل فرهنگی و نه اقتصادی ببینند، در حالی که دیگران آن را به عنوان یک جنبش ضروری برای آگاهیبخشی در مورد تبعیضهای اجتماعی میدانند.
ایدههای ووکیسم در شعار زیبا هستن. ولی چپگرایی پنهان در ووکیسم قسمت خطرناک ماجراست. استفاده از این شعارها برای نفوذ در اندیشه مردم قسمت تاریک ماجراست.به طور خلاصه، رابطه بین ووکیسم و چپ یک تعامل پیچیده است که بر اساس نقاط اشتراک در اهداف و ارزشها شکل گرفته، اما همچنین شامل تفاوتها و گاهی مخالفتهای داخلی است.
فرهنگ لغو (Cancel Culture):
فرهنگ لغو که به عنوان یکی از نتایج ووکیسم دیده میشود، به شدت مورد انتقاد است. منتقدان میگویند این فرهنگ باعث میشود افراد به خاطر اشتباهات گذشته یا نظرات مخالف به طور غیرمنصفانه تنبیه شوند.
ووکیسم بیش از حد بر قربانیگرایی تمرکز دارد و افراد را تشویق به دیدن خود به عنوان قربانیان ناتوان میکند، که میتواند فلجکننده باشد و از پیشرفت فردی و اجتماعی جلوگیری کند.
برخی معتقدند ووکیسم به سمت ایدئولوژی افراطی میرود که در آن تفکر و نقد آزاد را محدود میکند. این منتقدان استدلال میکنند که ووکیسم میتواند به دگماتیسم جدیدی تبدیل شود که به اندازه نظامهای قدیمی سرکوبگر است.
هر حرکتی مستعد تبدیل شدن به چیزی است که از آن نفرت دارد. شاید نیچه بهتر بگوید:
«کسی که با هیولاها می جنگد باید مراقب باشد که در این راه هیولا نشود.»
تئوری قدرت به ما می آموزد که هر سیستمی یک زیرسیستم ایجاد می کند که در ابتدا قوانینی را ایجاد می کند که برای سیستم خوب است، اما در نهایت آن سیستم فرعی حاکم قوانینی را ایجاد می کند که برای خودش خوب است. جورج اورول مزرعه حیوانات را با تصویر منزجر کننده خوک هایی که از ستمگران انسانی خود تقلید می کنند به پایان رساند.
در انتها میتونم بگم همه منتظر ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید هستیم. (چند روز آینده)
ووکیسم طرفداران زیادی داره ولی مبارزه با مخالفان قدرتمندی چون ترامپ و ایلان ماسک آسان نیست.