۱۳۹۰/۱۲/۹

پراگماتیسم


پراگماتیسم



پراگماتیسم یا عمل‌گرائی به انگلیسی: pragmatism، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در سیاست بیشتر واقع‌گرایی و مصلحت‌گرایی معنی می­دهد.

پراگماتیسم روشی در فلسفه مدرن است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آن‌ها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان می‌پذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عمل‌گرا و متسامح می‌دانند. مخالفان، این گروه را میانه‌رو یا محافظه‌کار و منفعت‌طلب می‌خوانند. از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت‌ها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای(ما هستند، اما حقیقت آن‌ها تنها در سودمندی عملی آن‌ها برای زندگی ما نهفته است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات می‌شود... 

دولت­مردان و سیاست­مداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق می­شود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم می­شمارند و به عبارت دیگر برای پیش­رفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان می­دهند.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد




نمیدونم چرا هروقت با این اصطلاح برخورد میکنم بیشتر ذهنم به سمت درغگویی کشیده میشه تا یک مکتب فلسفی و روشی علمی برای برخورد با موضوعات پیچیده و غامض! 

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...