۱۳۹۰/۱/۳

حافظ شناسان قرن

بنا داشتم در اینجا تنها از چیزهایی که دوست دارم و به دلم نشسته بنویسم. اما امشب سنت شکنی میکنم و برای اولین بار از چیزی که نمی پسندم که هیچ، منزجرم هم کرده است بنویسم. اما شرح ماجرا:


امروز کتابی خریدم  (بعد از مدتها خواستم یک کتاب اتفاقی و بدون انتخاب قبلی بخرم مثلاً ) به اسم:حافظ - نوشتۀ آقای بهالدین خرمشاهی. بگذریم از مقدمه اش که کلی نوشته اند در بارۀ حافظ پژوهی های چهل سالۀشان. خود کتاب خیلی دیگر شاهکار است! البته من عذرخواهی میکنم از آقای خرمشاهی اما اگر این را ننویسم دیگر عقده میشود برایم.


ایشان فصلهای متعددی برای کتابشان گذاشته اند و هر فصل را با اسامی و صفاتی مثل؛ سیاست - دیانت - تعصب - پند و از این قبیلمشخص کرده اند. بعد هم برای هر اسم یا صفت شواهدی از ابیات خود حافظ نوشته اند تا اثبات ادعا کنند. مانند نمونۀ زیر:

 

آشتی جویی و ترک رنجش:

 آنکه بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت / بازش آرید خدارا که صفایی بکنیم.

یا : برخاست بوی گل ز در آشتی درآی /  ای نوبهار ما رخ فرخنه فال تو

                               

ذم بخل و مدح بخشش:

ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را  / سرو زر در کنف همت درویشان است

 

اعتدال و میانه روی ( که دیگر خیلی بعید است از کسانی چون ایشان):

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد  /   ورنه اندیشۀ این کار فراموشش باد

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای  / فرشته است ( البته درستش: فرشته ات)به دو دست دعا نگه دارد


آخه مرد حسابی اینم شد حافظ شناسی؟ اینم شد تحقیقات؟ فکر کردی بیست سال پبشه مردم همه بیسواد باشن و چشمشمون به دست شما باشه ببینن چی افاضه میکنید؟ اینارو که هربچه مدرسه ای خودش میبینه و میخونه. این است ماحصل انس چهل سالۀ شما با حافظ؟  من که از حافظ و دیوانش فقط فال گرفتن و میدونم بخدا بیشتر میشناسمش. اینم شد کتاب آخه؟ دو ساعت کتاب شمارو خوندم چهار ساعت باید حرص بخورم؟ یک غزل حافظ را برایش یک کتاب بنویسند کم گذاشته اند. اصلاً چه ربطی دارد که حافظ سنّی مذهب بوده یا شیعه بوده؟ چه اهمیتی دارد این موضوع که شما اعلانش میکنید و برای اثبات اشعری بودن حافظ دنبال دلیل و مدرک میگردید. 


آری حافظ هم سنّی اشعری بوده. که چه؟ مولا نا هم سنّی بوده سعدی هم سنّی مذهب بوده. خیالتان راحت شد؟ حالا این خوب است یا بد است؟ حالا بیشتر دوست داشته باشیم اینها را یا کمتر؟ 


رها کنم؟ رها میکنم. این شما و این مردم و این حافظ. همه یک سو... این شما  و این خدا. 


فقط یک لحظه فکر کن دنیای دیگری باشد و حساب و روز حسابی. و تو باشی و حافظ . تو باشی و حافظ و خداوند میان شما دوتن.  

هیچ نظری موجود نیست:

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...