آفریننده روزگاری یاران خویش را می جست فرزندان امید خویش را. هان! او چنین دریافت که آنان را نخواهد یافت، مگر آنکه نخست خود آنان را بیافریند.
نیچه
هر چیز می نویسم٬ پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آنست که یقین ندانم که نبشتنش بهتر است از نانبشتن. ای دوست٬ نه هرچه درست و صواب روا بود که بگویند. و نباید که در بحری در افکنم خود را که ساحلش پدید نبود و چیزها نویسم بی خود که چون واخود آیم برآن پشیمان باشم و رنجور٬ حقا و به حرمت دوستی که نی دانم که اینکه می نویسم راه سعادت است که می روم یا راه شقاوت. حقا که نی توانم که ننویسم و جز گوی بودن در میدان تقدیر روی نیست... «تمهیدات» اثر: عین القضاة همدانی
آفریننده روزگاری یاران خویش را می جست فرزندان امید خویش را. هان! او چنین دریافت که آنان را نخواهد یافت، مگر آنکه نخست خود آنان را بیافریند.
نیچه
شبی نماز می کرد. آوازی شنید که: « هان! بولحسنو! خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟» شیخ گفت: ای بار خدایا! خواهی که آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا هیچ کست سجود نکند؟
نوشته بر دریا - شفیعی کدکنی میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی
جیمز جویس یکی از پیشگامان مدرنیسم ادبی بود و تکنیکهای رواییاش به طور گستردهای به سبب نوآوری و پیچیدگی تحسین شدهاند. در اینجا به برخی ا...