۱۳۹۰/۱۰/۱

میلان کوندرا


جهان دارد به تدریج شفافیت خود را از دست می دهد. تیره می شود. بیش از پیش غیر قابل فهم می شود. به درون ناشناخته ها در می غلتد و حال آنکه انسان، که جهان به او خیانت کرده، به خویشتن خویش، به نیستان گم شده اش، رویاهایش و طغیانش می گریزد و می گذارد تا از صداهای درون خود کر شود تا دیگر صداهای بیرون را نشنود.

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...