درین روزهای تنهایی تب آلود و بی زاری پرشور و انتظار عرفانی،
در چنین روزهایی که دست تضرع بسوی یک دهانندۀ ناشناس برمی داشت،
به او برخورد.
رومن رولان - ژان کریستف
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر