۱۳۹۰/۸/۵

نان و شراب

بالاخره یک روز زندگی واقعی شروع خواهد شد. بلی یک روز! ما خویشتن را برای مردن آماده می کنیم.
 مردن با این حسرت که زندگی نکردیم. انسان بیش از یکبار بدنیا نمی آید و این عمر یکباره و منحصر بفرد
را نیز دائم در موقت بودن و در انتظار روزی بسر میبرد که زندگی واقعی شروع شود. 
باری عمر به همین شیوه میگذرد. هیچکس در حال زندگی نمی کند و هیچکس نیست که بتواند
ادعا کند: از فلان لحظه و فلان موقع زندگی من شروع شده است!

اینیاتسیو سیلونه - نان و شراب

هیچ نظری موجود نیست:

روزمرگی با مرگ

  من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و ...