منطق الطیر وادی دوم: عشق

وادی دوم:  وادی عشق

بعد از این وادی عشق آمد پدید
غرق آتش شد کسی کانجا رسید

کس درین وادی بجز آتش مباد
وانک آتش نیست عیشش خوش مباد

تا نسوزد خویش را یکبارگی
کی تواند رست از غم خوارگی

عشق اینجا آتشست و عقل دود
عشق کامد درگریزد عقل زود

عقل در سودای عشق استاد نیست
عشق کار عقل مادرزاد نیست

عطار  - منطق الطیر  -  مقامات الطیور - وادی دوم: عشق

تهوع

معمولاً کلمات همچون حجابی میان ما و وجود عمل میکنند. بنابر این ما را از نیاز به دانستن این نکته می رهانند که مرادمان آنگاه که کلمۀ « وجود داشتن » را بکار می بریم چیست.
 هرچند وجود گرداگردمان را فرا گرفته است و ما براستی خودمان بخشی از آنیم.
 برخوردمان با جهان به میانجی توصیف، رده بندی، نسبت و رابطه و جز آن انجام
می گیرد که چون در قالب کلمات بیان می شوند هرگز در واقع 
ممکن نیست که به اشیا بپیوندند. 



ژان پل سارتر ---   تهوع

اسکاروایلد

روح و جسم، جسم و روح. چه معمای مضاعفی! روح، بدون اندک سنگینی مادی بحرکت در نمی آید و جسم هم بعضی اوقات روحانیت میگیرد. شهوات ممکن است رقیق و روحانی شوند و هوش مبتذل و پست گردد. کیست که بتواند مدعی گردد کجا حرکات جسم منتهی و کجا ملکات روح آغاز میگردد؟ چقدر تعریفات و توجیهات روانشناسان سطحی و ساختگی است. و تا کجا باید ادعاهای مکاتب مختلف را سنجید و در خود جست و تصمیم گرفت؟ آیا روح شبحی است که مأوایی آسمانی دارد؟ آیا جسم آن قسمت عفن و شرم آور ماست که در خانۀ گناه سنگر گزیده؟ یا اینکه ( طبق نظریۀ جوردانو بورونو) جسم در روح تحلیل می رود؟همانطور که تفکیک روح از جسم معمایی است، جمع و اتحاد بین روح و جسم هم مجهولی است. اما آنچه هست درک و شناختی که هر کس از جسم و جان خویش دارد یگانه است، یگانه.



اسکار وایلد -  تصویر دوریانگری

سکه سازان

تا امروز چه تصور باطلی داشتم که گمان می کردم توانسته ام او را همانند خود بسازم. در حالی که بعکس، این من بودم که می کوشیدم شبیه او باشم و متوجه آن نبودم. وجود ما دونفر متقابلاً تغییر می یافت. هر یک از دو موجودی که یکدیگر را دوست می دارند، نا خواسته و ندانسته خود را به جامۀ دلخواه دیگری می آراید و می کوشد شبیه آن بتی باشد که در دل دیگری به تماشایش پرداخته....کسی که براستی عاشق میشود از یکرنگی و صمیمیت چشم می پوشد !


آندره ژید --- سکه سازان

ندبه یا تفکر

بیائید احساس خود را نسبت به دوستان از دست رفتۀمان نه با ندبه، بلکه با تفکر ابراز کنیم.


 اپیکور - اصول نظریات - قطعات پراکنده

پیری

همان لحظه که نیکی موجود را از خاطر ببریم به پیری گراییده ایم.

اپیکور - اصول نظریات

رسالهٔ اپیکور

آنکس که نیازش در فردا اندک باشد، فردا را با شادمانی پی جوست.


فلسفۀ اجتماعی - رسالۀ اپیکور - اصول نظریات 

نفحات الانس

معرفت حقیقی به کثرت محفوظات نیست.
معرفت حقیقی پس از خواندن همه چیز و فراموش کردن همه چیز بدست می آید.

پی نوشت: همیشه دنبال این بودم آنچه را می پسندم و می یابم از میان کتابها، بنویسم و یادداشت کنم، مبادا فراموشم شود. 
حالا و یکباره به اینجا رسیده ام که: همه بیهوده بود. 

نفحات الانس من حضرات القدس - نورالدین عبدالرحمن جامی

در تدارک خویشتن



سپاس بر طبیعت پر نعمت که تدارک ضرورت زندگی را سهل داشته و آنچه تدارکش آسان نیست ضرور نساخته است.
 
فلسفۀ اجتماعی - رسالۀ اپیکور - اصول نظریات 

معینی کرمانشاهی

به پندار تو
جهانم زیباست
جامه ام دیباست
دیده ام بیناست
زبانم گویاست
قفسم هم طلاست!
براین ارزد که دلم تنهاست؟

رحیم معینی کرمانشاهی

در انتظار ترجمهٔ استاد منوچهر بدیعی از رمان«اولیس» که امیدوارم هر چه زودتر اجازه نشر بگیرد.

سرآغاز

تکنیک‌های روایی جویس

جیمز جویس یکی از پیشگامان مدرنیسم ادبی بود و تکنیک‌های روایی‌اش به طور گسترده‌ای به سبب نوآوری و پیچیدگی تحسین شده‌اند. در اینجا به برخی ا...